پلاک خاکی

شهدا شر منده ایم ...

پلاک خاکی

شهدا شر منده ایم ...

مشخصات بلاگ
پلاک خاکی

پدر و مادر ؛ من زندگی را دوست دارم ولی نه آنقدر که آلوده اش شوم و خویشتن را گم و فراموش کنم علی وار زیستن و علی وار شهید شدن, حسین وار زیستن و حسین وار شهید شدن را دوست می دارم شهادت در قاموس اسلام کاری‌ترین ضربات را بر پیکر ظلم، جور،شرک و الحاد می‌زند و خواهد زد.

ببین ما به چه روزی افتاده ایم و استعمار چقدر جامعه ما را به لجنزار کشیده است ولی چاره ای نیست اینها سد راه انقلاب اسلامیند ؛ پس سد راه اسلام باید برداشته شودند تا راه تکامل طی شود مادر جان به خدا قسم اگر گریه کنی و به خاطر من گریه کنی اصلا از تو راضی نخواهم بود. زینب وار زندگی کن و مرا نیز به خدا بسپار ( اللهم ارزقنی توفیق الشهادة فی سبیلک) .

و السلام؛

فرازی از وصیت نامه شهید محمد ابراهیم همت

یک عکس - یک لحظه تامل
طبقه بندی موضوعی

بیمارستان شلوغ شلوغ بود. عملیات نبود، گرمای هوا همه را از پا انداخته بود. دکتر سرم وصل کرده بود بهش. از اتاق می رفت بیرون ، گفت:
« بهش برسید. خیلی ضعیف شده. »
گفت « نمی خورم.» گفتم » چرا آخه؟»
- اینا رو بر ای چی آورده ن این جا ؟ مریض ها را نشان می داد.
– گرمازده شدن خب.
– منو برای چی آوردن ؟
- شما هم گرمازده شده ین.
– پس می بینی که فرقی نداریم. گفت « نمی خورم .»
-گفتم : « حسین آقا به خدا به همه گیلاس دادیم. این چن تا دونه مونده فقط .»
گفت : هروقت همه ی بچه های لشکر گیلاس داشتند بخورند،من هم می خورم!!

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی